Wednesday, 30 April 2014

این آمریکایی ها درس عبرت نمی گیرند؟

من نمی دونم با وجود این همه کشتارها یی که توی مدارس آمریکا اتفاق می افته چرا هنوز ازش درس گرفته نمی شه

یه سری هم که نه تنها خواستار داشتن سلاح هستند بلکه می خوان بتونن سلاحشون رو به مردم هم نمایش بدن

نمونش هم همین دو تا دلقکی که تازه اسلحه هاشون رو هم برچسب زدن تا خوشگل تر بشه

عکس از یکی از روزنامه های سیدنی استرالیا



Sunday, 20 April 2014

مراسم عید پاک در استرالیا

مراسم عید پارک هر ساله در استرالیا با آب و تاب فراوانی برگزار می شود.

این مراسم در یک یک شنبه در ماه  آوریل برگزار می شود اما جمعه ی پیش از آن و دوشنبه ی بعد هم آن تعطیل است بنابراین فرصت خوبی برای استفاده از یک تعطیلات چهار روزه است

این عید که به مناسبت زنده شدن عیسی پس از شهادتش و ناپدید او برگزار می شود در دنیای مدرن امروز حال و هوای دیگری دارد.

در مراکز خرید جنب و جوش خاصی برقرار است شاید به این دلیل که دو روز از این چهار روز تمامی فروشگاه ها تعطیل هستند. اما اتفاق جالب این است که پرسنل فروشگاه های بزرگ تل هایی به سر می زنند که روی تل ها دو گوش یک خرگوش قرار دارد. از ماشین فروشی گرفته تا حتی سازمان های دولتی، برخی پرسنل این شرکت ها این تل ها را می زنند

بسیاری از مردم هم خودشان این تل ها را در بیرون یا داخل خانه و در میهمانی ها به سر می زنند و برخی هم حتی ماشین خود را با گوش و دماغ خرگوش تزیین می کنند

نماد خرگوش جزیی از این مراسم است و حتی بعضی شکلات ها هم به شکل خرگوش هستند .

من ربط خرگوش را با عید پاک نمی دانم اما دو عنصر دیگر هم در این مراسم هستند که تخم مرغ و جوجه هستند که نشانه ی تازگی و تولد هستند

در دوران پیش و پس از عید پاک همه جا پر است از تخم مرغ های شکلاتی

این دوران بهشت بچه هاست چون یکی از مراسم این دوران پیدا کردن شکلات هایی است که توسط والدین پنهان شده اند. خانواده ها یا دوستان کنار هم جمع می شوند و تخم مرغ های شکلاتی را در گوشه و کنار خانه و حیاط پنهان می کنند و بعد بچه ها باید آن را پیدا کنند و داخل سبدهای مخصوص عید پاک قرار دهند


 اجرای مراسم در یک مهم کودک
 بچه ها به دنبال تخم مرغ

 تزیینات خانگی



برای ما ایرانیان مقیم استرالیا نیز این روزها روزهای پر شور و نشاطی است

Wednesday, 16 April 2014

اتفاقات جالبی که در خرید کردن در استرالیا برایتان می افتد


یه بار رفتم توی فروشگاه  وول ورث دیدم پسته ایرانی رو گذاشته 9 دلار منم یه بسته برداشتم. وقتی رسیدم به صندوق، دستگاه قیمت رو 12 دلار نشون داد. گفتم قیمت 9 دلاره و این اشتباهه، مسوول صندوق گفت اجازه بده چک کنم

سریع برگشت و گفت شما درست می گید و بنابراین این بسته پسته رو ما مجانی به شما می دیم. گفتم نیازی نیست و پاسخ داد چون ایراد ما رو گرفتید و منتظر موندید پسته براتون مجانی در میاد

---

طبق قوانین استرالیا (البته در مورد شرکت های بزرگ که در رقابت زیادی با هم دیگر هستند) اگر شما همان چیزی را که یک فروشگاه دیگر با قیمت پایین تر می فروشند پیدا کنید، آن شرکت باید (بسته به تبلیغاتی که کرده) یا آن را با همان قیمت بفروشد یا 5 درصد یا 10 درصد پایین تر بفروش.

من دو قوطی رنگ نیاز داشتم. هر قوطی 185 دلار، فروشنده اصرار داشت که باید یک دستگاه رنگ پاش هم با رنگ بخرم چون نمی تونم پشت بوم رو با دستگاه خودم که کوچک تر بود رنگ کنم، بقدری اصرار کرد که بی خیال شدم.

رفتم فروشگاه بانینگز (طبق سیاست بانینگز اگر قیمتی پایین تر از آن ها پیدا کنید آن ها باید 10 درصد به شما تخفیف بدهند) و دیدم همان قوطی رنگ را دارند 200 دلار می فروشند.

گفتم همین رنگ را فروشگاه رنگ فروشی دارد ارزانتر می فروشد. پوزش خواست و از من فرصت خواست تا به آن جا زنگ بزند، تماس گرفت اما فروشنده رنگ فروشی که فهمیده بود مشتری اش را از دست داده ار لج من گفت که ما هر قوطی را 150 دلار می فروشیم، بنابراین کارمند بانینگز مجبور شد 10 در صد پایین تر آن را به من بفروشد.

بنابراین من هر قوطی را 135 دلار خریدم یعنی هر قوطی برایم 50 دلار ارزان تر تمام شد.

و این جاست که لج بازی بالاخره یه بار به نفع من تموم شد
---

یک دستگاه چرخ خیاطی را از سوپر مارکت وول ورث خریدم به قیمت 29 دلار. چندین و چند بار تلاش کردم راهش بندازم اما کار نمی کرد.

بردمش که پس بدم. من چرخ رو با قیمت 29 دلار در موقع حراج خریده بودم اما قیمت واقعی اون 49 دلار بود، بنابراین به من 49 دلار پس دادند.

به مسوول خدمات مشتریان داستان را گفتم و گفت چون الان این قیمت رو نشون می ده شما هم همین قدر پس می گیرید

پی نوشت: اگر شما ادعا کنید که فروشگاهی دارد کالایی را ارزان تر می فروشد اولن باید قیمت ذکر شده بدون تخفیف باشد

Ticket price

باشد

نکته دوم این که اگر خواستید زودتر به نتیجه برسید یک عکس از کالا به همراه برچسب قیمت بگیرید تا بتوانید آن را به فروشگاه های دیگر نشان بدهید


بد آموزی های سریال های ایرانی و توجه بچه های ایرانیان مقیم استرالیا به بعضی چیزها

دیشب نشستیم داریم سریال روزهای بد به در رو تماشا می کنیم

هنر پیشه فیلم و نفر کناریش توی ماشین کمر بند نبسته بودند و تازه هنر پیشه داشت با موبایل حرف می زد

دختر کوچولوم با تعجب می گه

Daddy, they are not waering the seatbelt

می گم آره بابا خیلی خطرناکه

But they have to wear a seatbelt. Why are they not wearing the seatbelt

تصمیم می گیرم به جای این که بهش توضیح بدم تو ایران کسی زیاد کمر بند نمی بنده فقط بهش بگم که این کار خیلی خطرناکیه

دوباره رو می کنه بهم و می گه

Wow, he is talking on the phone when he is driving

منم می گم آره بابا جون اینم کار خطرناکیه

برام جالبه که برای بچه های ایرانیان مقیم استرالیا یا کشورهای غربی دیگه کمربند بستن این قدر عادیه که یه بچه ی چهارساله هم که می بینه یه کسی کمر بند نبسته توجهش جلب می شه

ماجرای دارو خریدن من امروز توی سیدنی

دیشب توی خواب داشتم غلط می زدم که یهو یه درد وحشتناک توی شونم پیدا شد
صبح که رفتم سر کار نمی تونستم دیگه نفس بکشم از درد

بالاخره رفتم داروخانه

کارمند داروخانه یه خانم هندی بود 

بهش گفتم چی شده و دارم از درد می میرم

بهم پانادول پیشنهاد کرد

گفتم یه چیز قوی تر می خوام مثل  ولتارن

گفت اونم خوبه

گفتم نوروفن چطوره؟

گفت خوب اونم هست

بالاخره خودم تصمیم گرفتم و ولتارن خریدم

ما ایرانی های یه رگه هایی از پزشکی در وجودمون هست

قابل توجه ایرانیان مقیم استرالیا